سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشعار باباطاهر و فروغ فرخزد

در مقاله زیر ابتدا زندگینامه فروغ فرخزاد را کمی ورق خواهیم زد. سپس اشعار فروغ فرخزاد را خواهیم خواند و از گنجینه شعر فروغ فرخزاد لذت خواهیم برد.

فروغ فرخزاد شعرهای فروغ فرخزاد

 

فروغ فرخزاد در ظهر 8 دی 1313 در کوچه خادم آزاد در محله امیریه تهران از پدری تفرشی و مادری کاشانی‌ پای به دنیا باز کرد و پای در هستی گذاشت.

فروغ فرخزاد اشعار فروغ فرخزاد زندگینامه فروغ فرخزاد

زندگینامه فروغ فرخزاد: تولد

فروغ فرخزاد فرزند چهارم توران وزیری‌تبار و محمد فرخزاد است. از دیگر اعضای خانواده او می‌توان برادرش، فریدون فرخزاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخزاد را نام برد.

فروغ فرخزاد اشعار فروغ فرخزاد زندگینامه فروغ فرخزاد

زندگینامه فروغ فرخزاد: شروع شعر

فروغ فرخزاد با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد.

فروغ فرخزاد اشعار فروغ فرخزاد زندگینامه فروغ فرخزاد

زندگینامه فروغ فرخزاد: ازدواج با پرویز شاپور

فروغ فرخزاد در سالهای 1330 در 16 سالگی با پرویز شاپور طنز پرداز ایرانی که پسرخاله مادر وی بود، ازدواج کرد. او در 1334 از همسر جدا شد و فرزندش کامیار نتیجه ازدواج بود.
فروغ فرخزاد پیش از ازدواج با شاپور، با او نامه های عاشقانه داشت. نامه های او قبل، حین و بعد از ازدواج بعد ها توسط کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام «اولین تپش‌های عاشقانه ی قلبم» منتشر شد.

ازدواج فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد اشعار فروغ فرخزاد زندگینامه فروغ فرخزاد

زندگینامه فروغ فرخزاد: سفر به اروپا

پس از جدایی از شاپور، برای فرار از زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او سعی کرد با فرهنگ آن جا آشنا شود. به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ فرخزاد به اروپا، آشنایی او با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینه تغییر فکری او شد.

فروغ فرخزاد اشعار فروغ فرخزاد زندگینامه فروغ فرخزاد

زندگینامه: آشنایی با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی فروغ فرخزاد

آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تغییر فضای اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ فرخزاد شد.
در سال 1337 سینما توجه فروغ فرخزاد را به خود خواند. و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی راه فروغ فرخزاد را تغییر داد. و چهار سال بعد یعنی در سال 1341 فیلم خانه سیاه است را ساختند. و در سال 1342 در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم «خانه سیاه است» برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد. در سال 1343 به آلمان، ایتالیا و فرانسه رفت. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین گسترده‌ای را برانگیخت.

در مقاله پیش رو زندگینامه مختصری از باباطاهر به همراه چند شعر کوتاه و دوبیتی بابا طاهر برای شما گردآوری شده است که امیدوارم از آن ها لذت ببرید.

Baba Taher

 

بابا طاهر عریان Baba Taher عارف و شاعر ایرانی است که در قرن پنجم و معاصر با طغرل سلجوقی می زیسته است. البته در باره حوادث زندگی و وقایع زندگی Baba Taher اطلاعات مبسوطی در دست نیست.

بابا طاهر Baba Taher

بابا طاهر: شرح مختصر

برخی تذکره‌نویسان وی را معاصر عین‌القضات همدانی (یعنی حدود سال 525 هجری قمری) و برخی وی را هم عهد خواجه نصیر (672 هجری قمری) می دانند. از او علاوه بر دوبیتیهای معروف او، کلمات قصاری نیز بر جای مانده که به نام “اشارات” می باشد. از اشعار بابا طاهر Baba Taher مجموعه ی موثقی در دست نیست، به همین جهت نمی‌توان در صحت انتساب تمام اشعاری که به او نسبت می‌دهند مطمئن باشیم.

بابا طاهر Baba Taher

بابا طاهر: شعر عشق Baba Taher

چند نمونه دو بیتی را با هم می خوانیم.

اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای بی‌وفا ای بیمروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو
نخواهم دوخت تا روز قیامت

بابا طاهر Baba Taher

بابا طاهر: دو بیتی Baba Taher

ته که ناخوانده‌ای علم سماوات
ته که نابرده‌ای ره در خرابات
ته که سود و زیان خود ندانی
بیاران کی رسی هیهات هیهات

بابا طاهر Baba Taher

بابا طاهر: دو بیتی عشق

دلی دیرم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل
زپود محنت و تار محبت

بابا طاهر Baba Taher

بابا طاهر: دو بیتی Baba Taher

این دو بیتی نیز از باباطاهر بسیار زیباست.

خوشــا آندل کــه از خود بیخبر بــی
ندونه در ســـفر یا در حضر بی
بکوه و دشت و صحرا همچو مجنون
پی لیلی دوان با چشم تر بی